کتاب مقدس, لوقا , فصل 13. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10986&pid=44&tid=2&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد جديد / لوقا

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

مرقس لوقا یوحنا

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24

1 در آن وقت بعضی آمده، او را از جلیلیانی خبر دادند که پیلاطس خون ایشان را با قربانی های ایشان آمیخته بود.

2 عیسی در جواب ایشان گفت: «آیا گمان می برید که این جلیلیان گناهکارتر بودند از سایر سکنه جلیل از این رو که چنین زحمات دیدند؟

3 نی ، بلکه به شما می گویم اگر توبه نکنید، همگی شما همچنین هلاک خواهید شد.

4 یا آن هجده نفری که برج در سلوام بر ایشان افتاده، ایشان را هلاک کرد، گمان می برید که از جمیع مردمان ساکن اورشلیم خطاکارتر بودند؟

5 حاشا، بلکه شما را می گویم که اگر توبه نکنید، همگی شما همچنین هلاک خواهید شد.»

6 پس این مثل را آورد که «شخصی درخت انجیری در تاکستان خود غرس نمود و چون آمد تا میوه از آن بجوید، چیزی نیافت.

7 پس به باغبان گفت، اینک سه سال است می آیم که از این درخت انجیر میوه بطلبم و نمی یابم، آن را ببر. چرا زمین را نیز باطل سازد؟

8 در جواب وی گفت، ای آقا امسال هم آن را مهلت ده تا گردش را کنده کود بریزم،

9 پس اگر ثمر آورد والا بعد از آن، آن را ببر.»

10 و روز سبت در یکی از کنایس تعلیم می داد.

11 و اینک زنی که مدت هجده سال روح ضعف می داشت و منحنی شده، ابدا نمی توانست راست بایستد، در آنجا بود.

12 چون عیسی او را دید وی را خوانده، گفت: «ای زن از ضعف خود خلاص شو!»

13 و دستهای خود را بر وی گذارد که در ساعت راست شده، خدا را تمجید نمود.

14 آنگاه رئیس کنیسه غضب نمود، از آنرو که عیسی او را در سبت شفا داد. پس به مردم توجه نموده، گفت: «شش روز است که باید کار بکنید. در آنها آمده شفا یابید، نه در روز سبت.»

15 خداوند در جواب او گفت: «ای ریاکار، آیا هر یکی از شما در روز سبت گاو یا الاغ خود را از آخور باز کرده، بیرون نمی برد تا سیرآبش کند؟

16 و این زنی که دختر ابراهیم است و شیطان او را مدت هجده سال تا به حال بسته بود، نمی بایست او را در روز سبت از این بند رها نمود؟»

17 و چون این را بگفت همه مخالفان او خجل گردیدند و جمیع آن گروه شاد شدند، بسبب همه کارهای بزرگ که از وی صادر می گشت.

18 پس گفت: «ملکوت خدا چه چیز را می ماند و آن را به کدام شی تشبیه نمایم؟

19 دانه خردلی را ماند که شخصی گرفته در باغ خود کاشت، پس رویید و درخت بزرگ گردید، بحدی که مرغان هوا آمده، در شاخه هایش آشیانه گرفتند.»

20 باز گفت: «برای ملکوت خدا چه مثل آورم؟

21 خمیرمایه ای را می ماند که زنی گرفته ، در سه پیمانه آرد پنهان ساخت تا همه مخمر شد.»

22 و در شهرها و دهات گشته ، تعلیم می داد و به سوی اورشلیم سفر می کرد،

23 که شخصی به وی گفت: «ای خداوند آیا کم هستند که نجات یابند؟» او به ایشان گفت:

24 «جد و جهد کنید تا از در تنگ داخل شوید. زیرا که به شما می گویم بسیاری طلب دخول خواهند کرد و نخواهند توانست.

25 بعد از آنکه صاحب خانه برخیزد و در را ببندد و شما بیرون ایستاده، در را کوبیدن آغاز کنید و گویید، خداوندا خداوندا برای ما باز کن. آنگاه وی در جواب خواهد گفت شما را نمی شناسم که از کجا هستید.

26 در آن وقت خواهید گفت که در حضور تو خوردیم و آشامیدیم و در کوچه های ما تعلیم دادی.

27 باز خواهد گفت، به شما می گویم که شما را نمی شناسم از کجا هستید. ای همه بدکاران از من دور شوید.

28 در آنجا گریه و فشار دندان خواهد بود، چون ابراهیم واسحاق و یعقوب و جمیع انبیا را در ملکوت خدا بینید و خود را بیرون افکنده یابید

29 و از مشرق و مغرب و شمال و جنوب آمده، در ملکوت خدا خواهند نشست.

30 و اینک آخرین هستند که اولین خواهند بود و اولین که آخرین خواهند بود.»

31 در همان روز چند نفر از فریسیان آمده، به وی گفتند: «دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس می خواهد تو را به قتل رساند.»

32 ایشان را گفت: «بروید و به آن روباه گویید، اینک امروز و فردا دیوها را بیرون می کنم و مریضان را صحت می بخشم و در روز سوم کامل خواهم شد.

33 لیکن می باید امروز و فردا و پس فردا راه روم، زیرا که محال است نبی بیرون از اورشلیم کشته شود.

34 ای اورشلیم، ای اورشلیم که قاتل انبیا و سنگسار کننده مرسلین خود هستی ، چند کرت خواستم اطفال تو را جمع کنم، چنانکه مرغ جوجه های خویش را زیر بالهای خود می گیرد و نخواستید.

35 اینک خانه شما برای شما خراب گذاشته می شود و به شما می گویم که مرا دیگر نخواهید دید تا وقتی آید که گویید مبارک است او که به نام خداوند می آید.»

<< ← Prev Top Next → >>