کتاب مقدس, زکریا , فصل 5. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10916&pid=40&tid=1&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد قديم / زکریا

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

حَجّای زکریا ملاکی

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14

1 و باز چشمان خود را برافراشته ، نگریستم و طوماری پران دیدم.

2 و او مرا گفت: «چه چیز می بینی ؟» گفتم: «طوماری پران می بینم که طولش بیست ذراع و عرضش ده ذراع می باشد.»

3 او مرا گفت: «این است آن لعنتی که بر روی تمامی جهان بیرون می رود، زیرا که از این طرف هر دزد موافق آن منقطع خواهد شد و از آن طرف هر که سوگند خورد موافق آن منقطع خواهد گردید.

4 یهوه صبایوت می گوید: من آن را بیرون خواهم فرستاد و به خانه دزد و به خانه هر که به اسم من قسم دروغ خورد داخل خواهد شد و در میان خانه اش نزیل شده، آن را با چوبهایش و سنگهایش منهدم خواهد ساخت.»

5 پس فرشته ای که با من تکلم می نمود بیرون آمده، مرا گفت: «چشمان خود را برافراشته ببین که اینکه بیرون می رود چیست؟»

6 گفتم: «این چیست؟» او جواب داد: «این است آن ایفایی که بیرون می رود و گفت نمایش ایشان در تمامی جهان این است.»

7 و اینک وزنه ای از سرب برداشته شد. و زنی در میان ایفا نشسته بود.

8 و او گفت: «این شرارت است.» پس وی را در میان ایفا انداخت و آن سنگ سرب را بر دهنه اش نهاد.

9 پس چشمان خود را برافراشته ، نگریستم و اینک دو زن بیرون آمدند و باد در بالهای ایشان بود و بالهای ایشان مثل بالهای لقلق بود و ایفا را به میان زمین و آسمان برداشتند.

10 پس به فرشته ای که با من تکلم می نمود گفتم: «اینها ایفا را کجا می برند؟»

11 او مرا جواب داد: «تا خانه ای در زمین شنعار برای وی بنا نمایند و چون آن مهیا شود آنگاه او در آنجا بر پایه خود بر قرار خواهد شد.»

<< ← Prev Top Next → >>